خیلی به خود افتخار میکنم من خودمو دوست دارم و عاشقانه خودمو میپرستم ار بچگی تا حالا هر سختی که کشیدم الان نتیجه رو دارم میبینم واقعن من ساخته شدم خیلی خوشحالم که خیلی چیزا رو درک میکنم .

اینکه شناختم .اول باید عاشق خودت باشی و به خودت فکر کنی نباید خودت رو فدای دیگران کنی این یه تجربه سختی بود که یکبار خودمو فدای خونواده کردم نتیجش پوچی بود و الان هنوز هم دارم تاوانشو میدم حقمه اگه مال من بود جرات چنین رفتارای رو نداشت همینه مال دیگران ما تو نمیشه پس تنها راهش رها کردنه.

درسته چیزی رو دوست داشتم از دست دادم حالا که فکر میکنم میبینم اونی که از دست دادم تحملش سخته اما در برابرش چیزهای خوبی بدست آوردی چیزهایی که شاید هیچ وقت درکشون نمیکردم.

خودمو خیلی دوست دارم چون که قدر چیزهایی که دارم رو میدونم وهمش سپاسگزارم از اینکه تو رو داشتم خوشحال بودم و لحظه به لحظه داشتن تو رو شکر گزار بودم به خودم میبالیدم که یکی هست اینقد منو دوست داره و قدراون روزا رو میدونستم و این اخلاقم ندارم که تا زمانی که فرد زندس بی اعتنا باشم زمانی که مرد بپرستمش  کسی که میمیره یعنی پایان همه چی پس چرا نباید کسایی که واسمون با ارزشن قدرشونو بدونیم و وقتی میمیرن یا رهامون میکنن تازه دلتنگ میشیم و خوبیاشو پیدا میکنیم.

و اما برای تو متاسفم قدر چیزهایی که داری رو نمیدونی تو اگه منو دوست داشتی قدر این دوست داشتنو میدونستی نه اینکه هر وقت از دستش میدی تازه یادت میاد که فرد مقابلت این خوبیها رو هم داره بنده خدا یاد بگیر چیزایی که داری قدرشو بدونی و چیزایی که بهت آرامش میده و دوستشون داری مراقبشونم باشی تو یاد نگرفتی همش ترس، ترس، ترس...

تو که میترسی پس کارای وحشتناک نکن حواست رو جمع کن از تو اینو فهمیدم عوض شدی خیلی رفتارات دقیقن مثل پدر مادرای خودمونه نمیتونی یکم جلوتر رفتار کنی نمیتونی پیشرفت رو بپذیری .نمیتونی بفهمیدی عقلت چی میگه .قلبت چی میگه تو همین افکار بمون من این مدلی نیستم من دنیال پیشرفتم دنبال روشنفکریم نمیخوام مثل قدیمیا سرمو بندازم پایین و گوسفند زندگی کنم من دنبال چیزایی هستم که دوست دارم و تلاشم میکنم تا بدست بیارم نرسیدن به تو خیلی چیزا بهم یاد داد منو ساخت .

دوست داشتن تو الکیه این دوست داشتن نیست یکم فکر کنی این یه حس وابستگی، تو بعضی وقتا به من وابسته میشی عشق ارزشش خیلی بالاتره که تو درکش نمیکنی کسی کسی رو دوست داره آزارش نمیده اونقد که تو از نظر روحی عذابم میدی هنوز کسی که دارم باهاش زندگی میکنم چنین کار رو با من نکرد بد رفتار کردی خوشحال باش دیگه مزاحمت نیستم دیگه استرس اینو نداری که اگه زنگ زدم گوشیمو برنداری فکر کنم از این کارت خیلی لذت میبردی که بارها و بارها انجامش میدادی تو میدونستی من از اینکار متنفرم اما باز انجام میدادی تلاشم نکردی درستش کنی تو فقط منو بازی دادی .

میخواستی ارتباطمون کنترل بشه که از حد خارج نشه چکار کردی یه نفر انجام دادی اونم چی ممنوعیت همه چی رو منع کردی برات متاسفم بابت این مدل رفتارات هر چی هم اعتراض کردم اهمیت ندادی فقط کار خودت رو انجام دادی اونقد تکرار کردی که بلخره صبر منم تموم شد یادته میگفتم بذم میاد بوی سیگار بدی تو چکار کردی اهمیت ندادی میگفتم با من در تماس باش فرار میکردی منتظرت کوچکترین پیام از طرف تو بودم قطع کردی همه چی رو قطع کردی پس داشتن من به درد تو نمیخوره بارها و بارها بهت گفتم از این مدل رابطه بدم میاد برات مهم نبود حتمن با خودت گفتی داره چرت و پرت میگه شایدم تو دلت با خودت بخندی که داره چی میگه اما همه اینها یه جا جمع شده فکر نکنم درست شه بد کردی خیلی بد کردی فقط میتونم بهت بگم لعنت به تو همه چی رو خراب کردی.

تو در برابر من هیچ تعهدی نداری واسه همینه برات مهم نیست عشق چیزی که آدما در برابرش تعهدی میدن اما تو متعهد بودن در چیز دیگه میبینی برات متاسفم تو اون کسی که من میشناختمش نیستی بعضی وقتا آدما باید یاد بگیرن بعضی چیزایی که دوست دارن اما به سرانجام نمیرسه رهایش کنن پس منم این کار رو میکنم تا تو راحت زندگی کنی اینجوری بهتر بر میگردی به زندگی خودت زندگی بدون استرس پس راحتت میزارم ببخشید دلم خیلی پر بود خیلی خیلی  زیاد...

 

 

 97/05/20

 






تاریخ : شنبه 98/1/24 | 5:58 عصر | نویسنده : beti |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.